روي تخته سنگـــــــــي نوشته شده بود:
اگر جواني عاشق شد چه کــــــند؟
من هم زير آن نوشتم: بايد صبــــــر کند.
براي بار دوم که از آنجا گـــــــــذر کردم
زيــــــــر نوشته ي من کسي نوشته بود:
اگر صبـــــــر نداشته باشد چه کند؟
من هم با بي حوصلگي نوشــــــــتم:
بمـــــــــيرد بهتر است.!
براي بار سوم که از آنجا عــــبور مي کردم.
انتظار داشتم زيـــــــــــر نوشته من نوشته اي باشد.
اما زير تخته سنگ جواني را مرده يافتــــــــــم...
.......................................................
عشق لياقت مي خواهد و عاشق شدن جرات
هميشه در پي کسي باش که با تمام کاستي ها
و کمي هات و عيب هات حاظر باشد به تو عشق بورزد
و تو رو به همه ي دنيا نشان بدهد و بگويد؟ اين تمام دنياي من است...!
|
امتیاز مطلب : 5
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1