كاشكي اون لحظه اخر اشكامو تو ديده بودي
كه شايد دلت مي سوختو حالا تو نرفته بودي
همه شبهاي بي تو اشك حسرت تو چشامه
من كه باورم نمي شه شايدم خوابي باهامه
مي دونم بر نمي گردي مي دونم دوستم نداري
تو هميشه دوري از من من خزونم تو بهاري
بي تو بودن مثل مرگه مثه مردن توي خوابه
عزيزم تنهايي سخته مثه عشق بي جوابه
مي دونم دلم كوچيكه طاقت درد نداره
اما عاشقي همينه اولش خبر نمي ده
|
امتیاز مطلب : 1
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1